سد هوور در تنگه سیاه و بر روی رود کلرادو در حدود 48 کیلومتری جنوب شرقی لس وگاس واقع شده است. و ارتفاع آن از سنگ های پایه تا راس سد که در آن جاده ساخته شده، در حدود 41/221 متر است. برج و نقطه بالایی سد که در کنار نرده ها قرار دارد 19/12 متر از سطح جاده ارتفاع دارد.
وزن تقریبی این سد به بیش از شش میلیون و ششصد تن می رسد و از نوعی بتون ثقیل و چگال ساخته شد که در پشت آن فشار آب حاصل از نیروی گرانشی زمین و نیروی منحنی افقی بر آن وارد می شود. نیروی وارده در هر فوت مربع(48/30 سانتی متر) فشاری معادل با 20430 کیلوگرم بر دیواره سد وارد می شود.
در حدود 4357000 متر مکعب بتون در این سد به کار رفته است.با این میزان بتون می توان ساختمانی را به مساحت 100 فوت مربع و ارتفاع 1600 تا 3200 متر یعنی ساختمانی بلندتر از ساختمان امپراطوری(1250 فوت ارتفاع دارد) را در یک شهر ساخت و یا یک راه ارتباطی با عرض 16 فوت از سانفرانسیسکو به نیویورک کشید.
اولین بتون این سد در ماه ژوئن سال 1933 و آخرین بتون آن در ماه می سال 1935 کار گذاشته شد.بطور تقریبی می توان گفت که در هر ماه 156800 متر مکعب بتون در این سد کار گذاشته شده است.بیشترین میزان کار گذاری بتون در یک روز 10253 متر مکعب بتون (مقداری از این بتون ها در برج ورودی و مکان موتور برق به کار رفته است) بوده و کمترین میزان 269500 متر مکعب در هر ماه بوده است.
آنچه سد هاوور را از دیگر سد ها متمایز می کند این است که این سد از بلوک های سیمانی و یا ستون های عمودی ساخته شده که این بلوک ها دارای سایز های متفاوتی است مثلا در دیواره مخالف جریان آب سد سایز این بلوک ها 60 فوت مربع است و در دیواره موافق جریان آب سد سایز بلوک ها 25 فوت مربع است. بلوک های مجاور در هم فقل می شوند. برای جایگزین کردن بتون در هر بلوک در فضای 5 فوت به زمانی در حدود 27 ساعت زمان نیاز است. هنگامی که دمای بتون پایین می آید مخلوط سیمان و آب که به آن ملات می گویند به فضایی که در نتیجه انقباض بتون در هوای سرد ایجاد می شود فشار وارد می کند و این بتون نوعی ساختار تک سنگ(یک تکه) پدید می آورد.
مواد اصلی کاربردی در این سد ،که تمام این مواد توسط دولت خریداری شد، عبارتند از فولاد مقاوم معادل 45000000 پوند(هر پوند معادل 454 گرم است)، دریچه تنظیم آب 21670000 پوند، صفحات فولادی و لوله های برون ریز 88000000 پوند، لوله ها و ابزار آلات در حدود 1344 کیلومتر، فولاد های ساختاری 18000000 پوند، فلزات کاربردی متفرفه 5300000 پوند است.
پیمانکار از 20 آپریل سال 1931 به مدت هفت سال قرار داد بست که البته تا 29 ماه می 1935 کار بتون گذاری آن تمام شد و بقیه کار های تکمیلی آن تا 1 مارس 1936 به پایان رسید. 21 هزار نفر در کار سد سازی مشارکت داشتند که دستمزد ماهانه آنها 500000 دلار برآورد شده است.
اهل دانشگاهم
رشته ام علافیست
جیبهایم خالیست
حسرتی دارم
حسرتم یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب
اهل دانشگاهم
قبله ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب میفهمم سهم آینده من بیکاریست
من نمیدانم که چرا میگویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
باید از مردم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
وبه آنها فهماند
که من ایجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم!
دختران در 4 سال دانشگاه:
سال اول : چادر بلند(تا حدی که به زمین می خورد) ، مقنعه (از نوع فلسطینی یعنی فقط چشم ها دیده می شوند) ، کیف دانشگاه ، بیرون ، خرید و لباسشون هم یکیه، جواب متلک پسرا:برو احمق عوضی استغفرالله ، معدل: بالای 18
سال دوم : چادر از کمر (ولی باز هم به زمین می خورد ) ، گاهی مقنعه(ایرانی یعنی فقط صورت دیده می شود) و گاهی هم روسری مشکی ،کیف دانشگاه و مهمانی یکی٬ ولی کیف خرید و لباس جدا از هم ، جواب متلک پسرا : ببین ، برو اذیت نده ، معدل: بالای 50/16
سال سوم : مانتو بلند (به زمین می خورد و چادر هم کنار گذاشته شده) ، به جز دانشگاه همه جا روسری ، اگر خدا بخواد یک کوچولو هم آرایش ، خرید 10 نوع کیف برای 10 نوع مکان ، جواب متلک پسرا : شمارتو بده شاید زنک زدم ، معدل : بالای 15
سال چهارم : مانتو تنگ و کوتاه ، به جز دانشگاه همه جا روسری ، یه پاش تو کافی شاپ ، یه پاش تو کلاس و یه پاش تو کمیته انضباطی دانشگاه ،آرایشی می کنه که از سنگینی مواد چشاش به زور باز می مونه ، خرید 50 نوع کیف ، مانتو ، پالتو ، کفش ، ساعت و ... برای 50 نوع مکان ، جواب متلک پسرا: دیگه متلک نیست که با 19 تا پسر............
به خاطر هیچ
ازم پرسید به خاطره کی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو"، بهش گفتم : "بخاطر هیچکس"
پرسید : پس به خاطره چی زنده هستی؟ با اینکه دلم داد میزد "به خاطر دل تو"، با یه بغض غمگین بهش گفتم: "بخاطر هیچی"
ازش پرسیدم : تو بخاطر چی زنده هستی؟ در حالی که اشک تو چشماش جمع شده بود گفت :
به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است.
افسوس که شرط عشق و فراموش کرده بودم!...
شرط عشق چه بود؟!
زن: عزیزم... اگه من بمیرم تو چیکار میکنی؟
مرد: عزیزم! چرا این سوالو میپرسی؟ این سوال منو نگران میکنه!
زن: آیا دوباره ازدواج می کنی؟
مرد: البته که نه عزیزم!
زن: مگه دوست نداری متاهل باشی؟
مرد: معلومه که دوست دارم!
زن: پس چرا دوباره ازدواج نمیکنی؟
مرد: خیلی خب! ازدواج میکنم!
زن (با لحن رنجیده): پس ازدواج میکنی؟
مرد: بله!
زن (بعد از مدتی سکوت): آیا باهاش توی همین خونه زندگی میکنی؟
مرد: خب بله! فکر کنم همین کار رو بکنم!
زن (با سردی): واقعا“؟ لابد عکسهای منو هم میکنی و عکسهای اونو به دیوار میزنی!
مرد: بله! این کار به نظرم کار درستی میاد!
زن (با ناراحتی فراوان): بهش اجازه میدی لباسهای منو بپوشه؟
مرد: نه عزیزم!!! اون خیلی اندامش بهتر از تو شده! لاغر کرده......!!
هم اکنون در کشورهای جهان به ویژه کشورهای اروپایی تمایل زیادی به مصرف این نوع چای ها یا دم نوش ها به علت خواص بسیار بالای آن وجود دارد.
ترکیبات و خواص چای سیاه:
کافئین و تانین = آرام بخش دستگاه عصبی.
تئوفیلین = ساختاری مانند کافئین دارد که در چای سبز و سیاه موجود است , شل کردن عضلات، افزایش دهنده جریان خون در کلیهها , افزایش انقباض پذیری و کارایی عضلات قلب، تنظیم ضربان قلب، کاهش فشار خون و اثرات التهابی.
تیانین = طعم دهنده چای است.
کاتچین = در چای سبز و سیاه وجود دارد اما در چای سبز بیشتر است , این ماده ضد سرطان , کاهش دهنده چربی بدخون و ضد ویروس است و ازافزایش قند خون جلوگیری می کند.
فلوراید و فلووانوئید که سبب استحکام دندان است و از ایجاد بویبددهان پیشگیری می کند.
ویتامین های B کمپلکس C , و E نیز در چای وجود دارد.
ویتامین C که کاهش دهنده اضطراب است و علائم سرماخوردگی را برطرف می کند.
ویتامین ب کمپلکس و ویتامین ای نیز سبب بهبود سوخت و ساز بدن می شود.
رفع خواب آلودگی , تقویت نیروی فکر , گوارش بهتر غذا و کاهش علائم میگرن از دیگر خواصل مهم چای است.
درادامه باخواص چای سبز آشناشوید(خیلی جالبه ه ه ه ه ه ه ه
ادامه مطلب ...برنا به نقل از "چاینا دیلی" نوشت: "یک مخترع چینی موفق شد دستگاهی را اختراع کند که خواب انسان را می خواند." ما هم سریعاً یه عالمه پول برداشتیم و رفتیم این دستگاه را خریداری کردیم تا خواب برخی ها را ببینیم.
البته لازم به یادآوری است که این دستگاه چینی بوده و خواب های دیده شده توسط این دستگاه هیچ اعتباری ندارند!
خواب هایی که با این دستگاه گرفتیم بدین شرح می باشد:
مسعود ده نمکی: اخراجی های N اکران عمومی شده و در این فیلم آنجلیا جولی و براد پیت به همراه یانگوم بازی می کنند. جلوی سینماها از جلوی بقالی ها وقتی که شیر یارانه ای توزیع می کنند شلوغ تر و صف هایش از صف های CNG هم طویل تره.
در خیابان ها همه ی جوونا از تکیه کلام های موجود در فیلم استفاده می کنند و البته مسن تر ها هم وقتی این تکیه کلام ها را می شنوند به این جوانان می گویند: "یکم ادب داشته باشین! جوون هم جوون های قدیم!!"، او به فکر ساخت اخراجی های N+1 است.
خانم دستجردی: یه چند نفر برای اینکه ورزارت ایشون رو زیر سئوال ببرن زدن دست و پای خودشون رو شکستن و بعد مراجعه کردن به بیمارستان، اما وقتی مسئولای بیمارستان می خواستن مجانی اونها رو پذیرش کنن یهو خودشون، خودشون رو از بیمارستان با لگد بیرون انداختن و رفتن با خیال راحت زیر سایه ی درخت ها وسط بیابون نشستن تا زجرکش بشن و بمیرن و بدین ترتیب وزارت ایشون زیر سئوال بره!
محمد رضا رحیمی: "ایول! اینم مدرک دکترام! همین الان اسکنش می کنم می فرستم برای الف و جهان نیوز! تا روشون کم بشه!"
یکی از مداح های مشهور: یه نفری رفته بهشت ... اوه! ... بقیه اش رو بیخیال!
عادل فردوسی پور: "آخ جون sms، بازم بفرستین! هر ثانیه شونصد هزارتا پیامک داره می رسه به برنامه! رکورد رو زدیم! شد یک میلیارد sms تنها توی بیست دقیقه ای که از برنامه ی 90 گذشته!"
علی کفاشیان: بالاخره داروی ترک خنده از نوع بدون درد و خونریزی اختراع شده و بالاخره می تونم کمتر بخندم و بیشتر صحبت کنم و در نتیجه مطبوعات و فردوسی پور اینهمه به خاطر خنده هام گیر نمی دهند!
کی روش: نه نه! اشتباه می کنید! اصلاً خوابش این نیست که به جام جهانی رفته ایم! او خواب می بینه که تونسته تا قرون آخر پول قراردادش رو از فدراسیون فوتبال بگیره!
ملت: وعده آقای رئیس جمهور در افزایش اندک قیمت ها در هدفمندی و دوبرابر شدن یارانه ها محقق شده!
جوانان: اشتغال، مسکن، ازدواج؛ فقط همین!!
الف. راستگو: شونصدتا کامنت برای طنزهاش گذاشتن و همه نوشتن: "دمت گرم! خیلی توپ بود!" ... بعدشم سردبیر حقوقش رو افزایش می ده!
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی
ولی با منت و خواری پی شبنم نمیگردم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من نمی گویم مرا ای چرخ سرگردان مکن / هرچه می خواهی بکن محتاج نامردان مکن!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نفرین به توی نامرد که با زیباترین نقاب به چهره رفیق درامدی. نفرین بر آن مرامی که اینگونه به اعتمادم خیانت کرد
نمیبخشمت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده
باشد به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد بست
به نامردانی چون تو دیگر دل نخواهم بست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
همه از مرگ می ترسن ما از رفیق نامرد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
پیش از این مردم دنیا دلشان درد نداشت
هیچ کس غصه ی این که چه می کرد نداشت
گمان کردم که با من همدل و همراه و همدردی ، به مردی با تو پیوستم ندانستم که نامردی
روزگاری مردم دنیا دلشان درد نداشت. هر کسی غصه اینکه چه می کرد نداشت. چشم سادگی از لطف زمین می جوشید. خودمانیم زمین این همه نا مرد نداشت
زبیم و رنج نامردی دگر دردی نمیبینم
مزن لاف مروت را که من مردی نمیبینم
منم آن چوب سرگردان به ساحل میرسم زیرا
درون موج دریاها عقب گردی نمیبینم