وبلاگ دانشجویان عمران دانشگاه گلستان

وبلاگ دانشجویان عمران دانشگاه گلستان

مهندسی عمران از جمله رشته‌هایی است که بیانگر کاربرد علم در ایجاد سازندگی و عمران است. یعنی هرچیزی که به آبادی کشور باز می‌گردد
وبلاگ دانشجویان عمران دانشگاه گلستان

وبلاگ دانشجویان عمران دانشگاه گلستان

مهندسی عمران از جمله رشته‌هایی است که بیانگر کاربرد علم در ایجاد سازندگی و عمران است. یعنی هرچیزی که به آبادی کشور باز می‌گردد

راه های مختلف تقلب در امتحان!!!!!!!!

این پست رو برای این زدم که اگه نیت این کار رو داشتید باهم دیگه هماهنگ بشید.

با توجه به شروع امتحانات میان ترم و فشردگی و حجم وسیع دروس!!!!!! جهت رفاه حال شما عزیزان و مستفیض شدن هر چه بیشترتون تصمیم گرفتم چند ترفند تقلب را در دوره ای فشرده بهتون ارائه کنم:

بخش اول:استفاده از وسایل تقلب1-استفاده از ورق تقلب: راه اول استفاده از یه ورق خیلی ریزه که اونو لا ی آستین لباس یا شلوار یا حتی توی کفشتون قایم کردید2- گذاشتن کتاب زیر نیمکت : اگه روی نیمکت میشینید باید زیر نیمکت را خالی کنید و کتاب رو اونجا بزارید . یادتون نره که دو طرف رو با کیف و کاپشن بپوشونید3استفاده از ماشین حساب : بعضی از ماشین حساب ها قابلیت ذخیره ی حروف رو دارن. چه کسی به شما اعتراض میکنه اگه سر امتحان دینی از ماشین حساب استفاده کنید ؟!!!!!!!5-طومار نویسی در ابعاد کوچک و همراه داشتن آن با خود؟؟؟؟؟

بخش دوم:استفاده از هم کلاسی ها(البته اگه با معرفت باشن):1-تست ها : یه روش هست که برای سوال های تستی هستشگزینه ی الف : خیلی آسونه گزینه ی ب : اسونهگزینه ی ج : سختهگزینه ی د : خیلی سختهفهمیدید ؟:2-ضربه زدن با پا:مثل بالا :1 بار گزینه ی 1 2 بار ...3...3-استفاده از انگشتان دست(البته اگه طرفین میدان دید کافی داشته باشن!!!!!!!

بخش سوم:استفاده از مراقبین و استاد:1-پرت کردن حواس استاد با پرسیدن یه سوال سوری و در نتیجه فراهم کردن فرصت برای سایرین!!!!!!2-دستیابی به راه حل مسئله از زیر زبون استاد(البته با مظلوم نشان دادن خود!)3-استفاده از مراقب برای دستیابی جواب یا حمل و نقل برگه های تقلبی

متفرقه:1-استفاده از گوشیاتون!!!!!!2-قرض گرفتن و به همراه آوردن چندتا چشم اضافی!!!!!!!3-تیز کردن گوش ها و...........

اگه راه کار خاصی مد نظرتونه تو قسمت نظرات بنویسین..... 

 

البته من قسمت اول از بخش 3 رو توصیه میکنم به خوبی توش هماهنگ بشید. چون خیلی ...

باز هم مادر.

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum%5Cdehkadehlove%5Cmadar.jpg


گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموخت

شبها بر گاهواره من بیدار نشست و خفتن آموخت

لبخند نهاد بر لب من بر غنچه گل شکفتن آموخت

دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت

پس هستی من زهستی اوست

تا هستم و هست دارمش دوست

*******************************

چه زیبا شروع شد حکایت عشق پاک تو ،

  عشقی که سرآغاز آن برای تو درد بود ،

   و برای من لبخندی کودکانه . . .

                         

چه زیبا شروع شد حکایت عشق پاک تو،عشقی که سر آغاز آن برای تو درد بود و برای من لبخندی کودکانه .

   تویی که در غربت شب های خسته از آرزوهای محو شده ام ، قصه گوی راه های نرفته ام شدی و با نوازش آسمانیت آرامشی وصف ناپذیر را تقدیم چشمانم کردی و محبت صادقانه ات را نثار قلب کوچکی کردی که با حضور گرم تو تپیدن را تجربه کرده بود.تویی که در روزهای بارانیم همنواز تنهاییم شدی تا برایم پیام آور آرامش آسمانی آبی و درخشش بی نظیر ستارگانی زیبا باشی .ستارگانی که تنها به پاسداشت چشمانی منتظر و به امید فردایی بهتر می درخشند. و در پای کوبی سحر و ستاره خوشه چین پروینم شدی تا گردنبند افتخار را با دستان پر مهرت بر وجود ناچیزی که با همه احساسش در برابر عظمت تو زانو می زند آویزان کنی. و چه زیباست لحظه افتخار مادری به فرزندش...

   چه زیبا بود لبخند تو وقتی برای اولین بار نامت را خواندم و چه فراموش نشدنیست لحظه ای که همراه دستان تو گام هایم را همسفر لحظه هایی کردم که تلخ و شیرین با هم معنا پیدا می کردند. تو بودی که در گریه های شبانه ام سایبان آشیانه کوچکم شدی تا سایه حضورت مرا از دلبستگی های کودکانه ام رها سازد و با دنیایی تازه آشنا کند و به من گفتی که چرخ این دنیا همیشه همسوی آرزوهای تو نیست.

چشمان مهربان تو برایم مرورگر به یاد ماندنی ترین لحظه هاست...

   زمانی که فریادِ خواستنم به بغض دلم تبدیل شد و عقده ی داشتنم به کابوسِ نرسیدنم بدل گشت و تمام قایق های نجاتم را غرق کرد، تو بودی که در این دریای سرگردانی جایی در انتهای ناامیدی، برایم نمایانگر افقی شدی که جلوه گر اتصالی از دریا به انتهای بی کرانه ای به نام آسمان بود.آنجا بود که برای اولین بار سرم را بالا کردم و وسعت حضور خدایی را احساس کردم که از تمام خواستن های من بالاتر بود.تو به من آموختی که خداوند تمام نامعادله های نشدنی آرزوهایمان را به هم می زند تا تساوی شگفت انگیز عشق خالق به بنده را به تمامی مجامع به اثبات برساند و معادله عشق خودش را بر پا کند.

مادر خوبم یاد نام پر اقتدارت برایم یادآور آن لحظه بزرگیست که با تمام وجودم شنیدم که خواندند ؛

  "تو دست پروده ی دوران سخت این روزگاری "    

  ای طلایه دار روزهای شیرین زندگیم ،

          ای سرآغاز بهانه بودنم ،

              مادر عزیزم ،

                 روزت مبارک.

                                                              

 متن بالا رو تقدیم می کنم به همه مادرهای خوب دنیا ،باشد که قدردانشان باشیم.


**************************************

ایثار مادر است\عشق مادر است\زندگی مادر است\بهترین جمله گیتی مادر است

عکسی با عنوان "عشق مادر در زمان زلزله"،اثر یک عکاس چینی که برنده مدال طلای پنجمین دوره"مسابقات بین المللی عکاسی مطبوعات چین" شده است.

**************************************

یه متن خیلی جالب در رابطه با مادر که یکی از دوستام به قلم خودش نوشته:

مادر,زنی تنها,انسانی از آنگونه,یک روح درد به قدمت تاریخ,اولین سرآغاز و آخرین پایان,شروعی تا جاودانگی.

مادر,هیکلی خسته و ناتوان,امّا عظمت امّا بیکران.

مادر,سرآغاز تمام واژه های زیبا,شروع لطافت,روح جاری در تک تک جمله هایم............


نوازش سحر انگیزِآرامش بر گونه های خیس کودک,لذت ِ بی نهایت صدایی ملموس

مادر, تمام معصومیت یک قلب, همیشه ی دلسوزی برای فرزند, تنهایی که تنهایی را بی معنا می کند,و تن هایی که از او آغاز می شوند و جان می گیرند و هنوز تنها تویی مادر.

مادر,بغضی که همیشه در پس نقاب بود خنده ای جانبخش که سراپای محبت است.اعجازی زنده در برابر ِ دیدگان, بزرگترین معصومیت تاریخ,هنوز ِجانمایه ی زنده ماندنم.

زنی محکوم از ابتدای تاریخ, همیشه ی درد و رنج و تلاش و امید و گریه و احساس. انسانی که هیچگاه خیانت نکرد,وجودی که لب به دروغ نیالود امّا نفس بودنش گناه بود. گناهی پر برکت گناهی زیبا گناهی که وجودش انسانیت آفرید.و مادر تنهای اسطوره ی باقیمانده ی تاریخ .

درد یگانه,درد آخر ,غمناکِ هویّیتی که فراموش شده.لحظه ای از خود,روح اوّل من در قالب دوّمم .تکامل ِ تکرار ِمهربانی.

روزگاری از اندوه,آغوشی گرم برای شروع های دوباره ,اخرین پنجره ی امید, میلی تا بی انتها, پاره ی بزرگتر تنم ,نیمه ی بهتر  روحم.

همیشه ی حضوری آشنا در پس مرثیه ی دیرینه ی لحظات ,استوارترین تکیه گاه ِفنا پذیر امّا تنها جاودانه ی در بین انبوه سایه ها.

می خوانمت ای کوه همیشه ی من ای تنهای بی انتها در هجوم شوم لحظات , این و آن قلبم, بارش بی دریغ رحمت ,ودر هنگامه ای که خبری از یاری نیست تنها به امید یاری تو قدم بر میدارم , برای من نفس بکش تا احساس بودن بکنم به جای من باش تا زندگی کنم برای من بمان تا ماندگار شوم.ای جاویدان من هر لحظه ات را دوست دارم.
«فردین عباسپور»


نظرسنجی از دانشجویان!!!!!

این یه نظر سنجیه . لطفا نظرات رو برامون بفرستید.
یک وعده غذای سلف 

1.بیفستراناگوف با سس کچاپ با نوشیدنی خنک 

2.چلو لاستیک به همراه افزودنی های غیر مجاز !!

کارت دانشجویی 

1.کارت شناسایی و هویت دانشجو 

2.تنها استفاده از این کارت ... رفتن به ادامه مطلب و خوندن بقیه ی نظرسنجی

ادامه مطلب ...

خرپا

خوب شاید تا به حال اسم خرپا رو شنیده باشد و براتون سوال پیش اومده باشه که اینی که میگن یعنی چی؟!

البته این ترم تو درس استاتیک با خرپا بیشتر آشنا میشیم(یکی از سازه های اساسی رشته عمران)،اما امروز که داشتم تو ویکی پدیا چرخی میزدم این مطلب رو دیدم و به نظرم جالب اومد و حالا توجه شما رو به اون جلب میکنم!

خرپا سازه‌ای صلب از واحد‌های مثلثی شکل است که ... ادمه مطلب در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

اوقات ترم

یک ترم برای کلاس ما. این از طریق نظر سنجی از 3 نفر بدست اومده.بقیه در ادامه مطلب.
                                                 

                                                   شروع ترم

                                                   
    

                                          یک هفته بعد از شروع ترم

                                                    

                                           دو هفته بعد از شروع ترم


                                                     

                                                 قبل از میان ترم

ادامه مطلب ...

سوگند نامه مهندسان(Engineers’ Creed)

_به احتمال زیاد تا حالا درباره سوگند نامه پزشکان شنیدید، اینم از سوگند نامه مهندسان:

در مقام یک مهندس سوگند یاد میکنم که ...(ادامه مطلب)

ادامه مطلب ...

برنارد شاو

شما تا چه حد این شخصیت رو میشناسید؟ هیچی؟

این که نمیشه.خب برو یکم search کن ببین اصلا این آدم کیه؟

این عکسشه.

ادامه مطلب ...

خاطره ی مشترک

یه خاطره ی مشترک (البته بعد از امتحانات میشه مشترک.)


دم آید که بود که یک آخر هفته                                           هفته ای با روز تعطیل بر باد رفته

در ساعتی از ظهر و هوا سخت گرم                                      اخلاق همه به جز یکی بود نرم

یادم هست که در سردی صبح هم تند بود                          صبح هم همان حرف همیشگی نیرو

                                                                                   فشار و پوند بود

.... ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

اوضاع درس خوندن...

اینم از درس خوندن ما... بازیمون گرفته

عکس با روسری قابل قبول نیست...

وقتی روسری قبول نیست پس ... (گرفته شده توی برد سازمان مرکزی)

این روز ها...

این روزها از کار کردن بسیار کمتر از خواندن ریاضی ۲ و استاتیک خسته می شوم!
“کار ، بهترین تسکین دهنده افکار پریشان ، و غم است…” ارد بزرگ

 این روزها موسیقی زیاد گوش می کنم. (مثل همیشه)!
“تنها موسیقی مرا به شناسائی خداوند راهنمائی کرد.” دوموسویه

این روزها زیاد(ی) فکر می کنم. حتی هنگامی که مثلا مشغول «کارم».
“چقدر کم اند آنانی که با چشمهای خود میبینند وبا قلبهای خود احساس مینمایند…” اینشتاین

این روزها از دوستانم راضی نیستم. هیچکدام “من” را نمی شناسند.
“خویشتن و مردم را هنگامی می شناسی ، که تنها شوی…” ارد بزرگ

این روزها جای خالی فرد خاصی را حس می کنم. امکان تلاش برای پرکردنش هست، اما ریسک نمی کنم!
“انسان های آزاده دل شکسته و پر غرور خود را پنهان میکنند…” فردریش نیچه

 این روزها…حس آشنایی ندارم
انگار میان دو برهه زندگی ام
منتظرم آینده متفاوت را ببینم…
“آینده از آن کسانی است که به استقبالش می روند…” فردریش نیچه

فراری دادن مغز ها...

اینی که می بینید فرار مغز ها نیست فراری دادن مغز هاست!!!
1


بریده‌ای از روزنامه‌ی اعلام نتایج کنکور سراسری در سال ۸۰
ندا ناطق (نفر اول رشته ریاضی) - آمریکا، استانفورد
اشکان برنا (نفر دوم رشته ریاضی) - آمریکا،برکلی کالیفرنیا
احسان شفیعی پور‌فرد (نفر سوم رشته ریاضی) - آمریکا،ایلینویز
محمد فلاحی سیچانی (نفر اول رشته تجربی) - آمریکا،میشیگان
محمد امین خلیفه سلطانی (نفر دوم رشته تجربی) - اطلاع خاصی در دست نبست
پیمان حبیب اللهی (نفر سوم رشته تجربی) - آمریکا،هاروارد