وبلاگ دانشجویان عمران دانشگاه گلستان

وبلاگ دانشجویان عمران دانشگاه گلستان

مهندسی عمران از جمله رشته‌هایی است که بیانگر کاربرد علم در ایجاد سازندگی و عمران است. یعنی هرچیزی که به آبادی کشور باز می‌گردد
وبلاگ دانشجویان عمران دانشگاه گلستان

وبلاگ دانشجویان عمران دانشگاه گلستان

مهندسی عمران از جمله رشته‌هایی است که بیانگر کاربرد علم در ایجاد سازندگی و عمران است. یعنی هرچیزی که به آبادی کشور باز می‌گردد

آغاز دوباره وبلاگ

سلام خدمت همه بچه های گل عمران 89 دانشگاه گلستان

وبلاگ ما دوباره فعال شد

اینم از وصیت نامه من حتما بهش عمل کنید ......

آقایون فامیل و دوستان ، به خاطر من سه متر ریش نزارید!

خانوم های فامیل و دوستان، خواهشا بالای سر قبرم جیغ و داد نکنید، باور کنید من از همهمه و شلوغی بدم میومد! مردم، گناه که نکردم!

مراسم ختم من رو تو هیج مسجدی نگیرید، راستی آخوند هم نیارید واسه فامیل، دینی کلاس پنجم رو یادآوری کنه!!!

یه دوست دخترم نداریم که بگیم: خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟!

توی درایو E عکس دارم، خوراک اعلامیه، عکس پرسنلی نزاریداا، اونا جلب ترحم نمی کنه!

بعد از مرگم هنوز میت رو زمین مونده هارد کامپیوترم رو بزارید تو ماکروفر! یه کاری کنید درایو D بیشتر بترکه! من اندک آبرویی داشتم در این خانواده!!!

یه وقت ساندیس ماندیس دست فامیل  و دوستان ندیداااا ... ساندیس خیلی بده!!!

روی خرما ها پودر نارگیل نریزید، هم شکلش خز میشه، هم بدمزه میشه! همون گردو بزارید لاش خیلی حال میده! (پ ن: هنگام تزئین حلوا دست خود را با آب و صابون بشویید!)

پنج شنبه ها سر خاکم نیاید چه کاریه؟ ترافیکه!

فیس بوکم رو بلاک نکنید، گهگداری باهاش پست بدید بیاد بالا جیگر رفیقام کباب شه!

به اقوام و آشنایان  بگویید از اون تکست های مرگ برام بگن: مثلا هنگام دیدن قبرم بگن: خونه ی نو مبارک!

شایعه کنید قبل مرگش بهش الهام شده بود میمره! از اون دیالوگ هاست که مو به تن سیخ می کنه هااا !!

هنگام خاک کردنم یک بیل کوچک کنارم بگذارید، شاید دلم برایتان تنگ شد!!

زن گرفتن کره خر

کـــره ای گــفــت بـــه بابای خرش
پــــدر از هـــمـــه جــا بـی خبرش 

وقـــت آن اســــت بــــرای پســرت
ایـــــن الاغ نـــــــره ی کــــره خــرت 

مــاده ای خـــوشگـل و زیـبا گیری
تـــو کــه هر روز به صحرا میری 

وقـــت آن اســت کـه زن دار شـوم
ورنـــه از بـــی زنـــی بــیمار شوم 

پـــدرش گــفــت کــه ای کـره خرم
ای عــزیـــز دل بـــابــــا ، پــســرم 

تـــو کـــه در چــنــتــه نداری آهی
نـــه طــویـــلــه ، نه جلی نه کاهی 

تـــو کـــه جــز خـوردن مال پدرت
پـــــــدر نـــــــره خـــــر دربــــدرت 

هـــیـــچ کـــار دگــری نیست تو را 
یک جو از عقل به سر نیست تو را

ادامه مطلب ...

اصطلاحات جدید لغت نامه آریان پور

Hairkul : آنکه روی شانه هایش مو دارد
Watergate : دروازه دولاب
Categorize : نوعی غذای شمالی که با برنج و گوشت گراز طبخ می شود
Velocity : شهری که مردم آن از هر موقعیتی برای ولو شدن استفاده می کنند
confuse : آنکه برق از **ونش می پرد
Macintosh : مهین تاج
San Antonio : به ترکی ، شما آنتونیو هستید
Longtime : در حمام ، زمان پیچیدن لونگ را گویند
Long time no see : دارم لونگ می پیچم ، نگاه نکن
Cambridge : شهری که تعداد پلهایش اندک است
UNESCO : یونس کجاست؟
Jesus : در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند
Finland : سرزمینی که مردمانش مشکل گرفتگی بینی دارند
Damn You All : دم همتون گرم
Savage Blog : ساوجبلاغ
Latino : لات بازی ممنوع
Godzilla : خدای استفاده کردن از مرورگر موزیلا

اهل دانشگاهم

اهل دانشگاهم

روزگارم خوش نیست
ژتونی دارم، خرده پولی، سر سوزن هوشی
دوستانی دارم بهتر از شمر و یزید
دوستانی هم چون من مشروط
و اتاقی که که همین نزدیکی است، پشت آن کوه بلند.

اهل دانشگاهم!
پیشه ام گپ زدن است.
گاه گاهی هم می نویسم تکلیف، می سپارم به شما
تا به یک نمره ناقابل بیست که در آن زندانی است،
دلتان تازه شود – چه خیالی – چه خیالی
می دانم که گپ زدن بیهوده است.
خوب می دانم دانشم کم عمق است.

اهل دانشگا هم،
قبله ام آموزش، جانمازم جزوه، مهرم میز
عشق از پنجره ها می گیرم.
همه ذرات مخ من متبلور شده است.
درسهایم را وقتی می خوانم
که خروس می کشد خمیازه
مرغ و ماهی خوابند.

استاد از من پرسید: چند نمره ز من می خواهی؟
من از او پرسیدم: دل خوش سیری چند؟
پدرم استاتیک را از بر داشت و کوئیز هم می داد.
خوب یادم هست
مدرسه باغ آزادی بود.
درس ها را آن روز حفظ می کردم در خواب
امتحان چیزی بود مثل آب خوردن.
درس بی رنجش می خواندم.
نمره بی خواهش می آوردم.
تا معلم پارازیت می انداخت همه غش می کردند
و کلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت.
درس خواندن آن روز مثل یک بازی بود.
کم کمک دور شدیم از آنجا، بار خود را بستیم.
عاقبت رفتیم دانشگاه، به محیط خس آموزش،
رفتم از پله دانشکده بالا، بارها افتادم.

در دانشکده اتوبوسی دیدم یک عدد صندلی خالی داشت.
من کسی را دیدم که از داشتن یک نمره 10 دم دانشکده پشتک می زد.
دختری دیدم که به ترمینال نفرین می کرد.
اتوبوسی دیدم پر از دانشجو و چه سنگین می رفت.
اتوبوسی دیدم کسی از روزنه پنجره می گفت «کمک»!
سفر سبز چمن تا کوکو،
بارش اشک پس از نمره تک،
جنگ آموزش با دانشجو،
جنگ دانشجویان سر ته دیگ غذا،
جنگ نقلیه با جمعیت منتظران،
حمله درس به مخ،
حذف یک درس به فرماندهی رایانه،
فتح یک ترم به دست ترمیم،
قتل یک نمره به دست استاد،
مثل یک لبخند در آخر ترم،
همه جا را دیدم.

ادامه مطلب ...

ثروت کورش کبیر

 
 
زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی.  
 
کورش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟ گزروس عددی را با معیار آن زمان گفت.
کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد.
سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید.
مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند ، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.
کورش رو به کزروس کرد و گفت ، ثروت من اینجاست.اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم ، همیشه باید نگران آنها بودم . زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد.

وصیت نامه عجیب حسین پناهی

روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست  

 

قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.

بعد از مرگم، انگشت‌های مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت‌نگاری قرار دهید.

به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!

ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک ‌کاری کنند.

عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.

بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.

کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!

مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.

روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.

دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!

کسانی که زیر تابوت مرا می‌گیرند، باید هم قد باشند.

شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.

گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.

در مجلس ختم من گاز اشک‌آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.

از اینکه نمی‌توانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم !

10 عمل مبتذل ایرانیان

- غیبت و دخالت در امور خصوصی و شخصی دیگران

یکی از سوژه های اصلی محاورات که به شدت بین مردم مرسوم شده است عمل زشت غیبت می باشد. این روزها زمانی که افراد همدیگر را ملاقات می کنند و یا در میهمانی ها حاظر میشوند عملاً حرفی جز غیبت کردن در مورد دیگران ندارند و با هیجان کامل به این کار مبادرت می کنند. برخی هم به خود اجازه میدهند در حریم خصوصی ترین مسائل دیگران وارد شوند و به امر و نهی و دخالتهای بی مورد بپردازند.

2- عدم رعایت حق عابرین پیاده

در اکثر نقاط دنیا دیدن یک عابر پیاده در خیابان به معنای فرمان ایست و احتیاط برای راننده مقابل است در صورتی که در ایران برخی رانندگان به محض دیدن عابر پیاده سرعت خود را بیشتر نموده و بدون لحاظ کردن مسائل ایمنی و حق تقدم با بی رحمی تمام و با ایجاد رعب و وحشت برای عابرین پیاده به مسیر خود ادامه میدهند.

3- حفظ نشانه های نو بودن کالا

همسایه تان اتومبیلی نو خریداری کرده اما بعد از سپری شدن یک هفته هنوز برچسب شماره اولیه که بصورت تکه کاغذی روی شیشه جلو چسبیده است را جدا نکرده و حتی فومهایی که بصورت ضربه گیر در اطراف دربهای ماشین نصب شده است کماکان وجود دارند. دوستتان نیز بعد از گذشت یک هفته هنوز برچسب روی نمایشگر گوشی موبایل جدیدش را جدا نکرده!

ادامه مطلب ...

درخواست

بچه ها چرا اینطوری شده  نحوه انتخاب استادا دیگه نه مقاومت نه دینامیک با طبرسا نداریم 

   

واقعا این علی آباد هر روز داره پس رفت می کنه من که خیلی ناراحتم  

 

راستی یه کی بگه درسایی که باید برداریم این ترم کدوماست 

 

اخه من چارتم رو گم کردم مرسی  

 

در ضمن حتما سر بزنید به سایت دانشگاه درس های ارائه شده رو زده  

 

اندیشه 2 که واقعا سخته 2 تا ماله عمران یکی اون قورتخوار یکیش  

 

معلوم نیست کاش سیدی باشه .......... 

 

پیام مدیریت وبلاگ

با عرض سلام و تبریک به مناسبت عید سعید فطر  

امیدوارم از تمامی لحظات این ماه پر برکت استفاده کرده باشید  

بعد از دو هفته بی خبری از وبلاگ امروز بهش سر زدم که ........... 

متاسفانه خبر دار شدم ............... 

که باید حتما جواب داده بشه  

.

 تنها مدیر وبلاگ من هستم فقط و فقط .......

اگر قبول ندارید به طور فنی توجیه می کنم تنها یک نفر مدیر سایت  

پس کسی نه می تونه نظراتت رو تایید کنه یا از نویسندگی حذف 

فقط مدیر میتونه که جای تعجب داره چرا هنوزاسم همه  تو نویسنده ها 

هست پس کسی حذف نشده 

در مورد نظرات من به همه دسترسی دارم اما اگر خودم جای کسی  

تایید کنم و جواب بدم با IP سیستم خودم ثبت میشه که طی بررسی 

انجام دادم من IP خودم رو در نظراتت هیچ کس پیدا نکردم همه می تونن

بررسی کنن تا قانع بشن   من نامرد و خیانت کار نیستم

در مورد مزاحم های علی آبادی که گریبان گیر 2تا از خانم های کلاس شده  

واقعا کار زشت کثیف و ...... بوده و هر کی این کار رو کرده ادم  .... بوده 

البته در مورد این قضیه یه اتفاق عجیبی افتاد و به طور شگفت اوری

 یکی از این خانوم ها من رو محکوم کرده که شمارشو دادم 

واقعا جای تاسف داره از یه هم کلاسی چنین تهمت بزرگی بشنوی 

.

.

آرزوی سلامتی شاد کامی و روز های خوبی دارم برای تمامی همکلاسی های گلم

به زودی می بینمتون دلم برای تک تک تون تنگ شده