وبلاگ دانشجویان عمران دانشگاه گلستان

وبلاگ دانشجویان عمران دانشگاه گلستان

مهندسی عمران از جمله رشته‌هایی است که بیانگر کاربرد علم در ایجاد سازندگی و عمران است. یعنی هرچیزی که به آبادی کشور باز می‌گردد
وبلاگ دانشجویان عمران دانشگاه گلستان

وبلاگ دانشجویان عمران دانشگاه گلستان

مهندسی عمران از جمله رشته‌هایی است که بیانگر کاربرد علم در ایجاد سازندگی و عمران است. یعنی هرچیزی که به آبادی کشور باز می‌گردد

شوخی باانجمن علمی

سلام  

طی اطلاعیه ونشست بچه ها مسئولیت های بچه های انجمن علمی عمران مشخص شد!!!!! 

 

1.حمید حائری                  ایجاد اخلال وتلاش برای فروپاشی انجمن شیمی 

2.بهزاد توکلی                   بخش سیاسی وحرکات خودجوش 

3.بهروز ایزدی                    تدارکات وهماهنگی اردوهای علمی 2نفره 

4.ایران ابراهیم شیرازی       ایجاد اخلال درکلاس وبررسی جنبه ی اساتید 

 5.مریم بوستانی              پیگیری وام خرید تجهیزات{سیخ-------->}

هشدار....... 

هرگونه همکاری ومشارکت با گروه شیمی حرام وبا متخلفان برخورد خواهد شد!!!!!!! 

پ نه پ

عکس برادرزاده هامو نشون دوستم دادم با مامانشون. برگشته میگه اااا داداشت زنم داره؟
پـــ نــه پــــــ اینا رو تو قرعه کشی بانک برنده شده ...

بعد مشخص شدن 3 تا از نمره ها و قطعی شدن مشروطی با رفیقمون رفتیم پارک یه بادی به کلمون بخوره، دختره اومده نشسته جلومون هی چشم و ابرو میاد. رفیقم میگه داره آمار میده؟!
پـــ نــه پــــــ دلقک بازی در میاره مارو از این حال خارج کنه!

شب ساعت 11 اومدم خونه بابام آیفونو برداشته میگه میای بالا؟
میگم پـــ نــه پــــــ آشغالا رو که میاری پایین ماهیانه منم بیار !!!

تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده 4 لیتری تکون میدیم! طرف اومده میگه بنزین تمام کردین؟
میگیم: پـــ نــه پــــــ میگیم هورا! ما هم از این دبـــه ها داریم!

یه گوسفند خریده بودیم بسته بودیمش به درخت که قربونیش کنیم دختر خالم اومده میگه آخــــــی میخوان این طفلی رو بکشن؟
پـــ نــه پــــــ کار بد کرده بستیمش به درخت درس عبرتی باشه واسه بقیه ی گوسفندا...

یه روز با جعبه خیلی بزرگ رفتم اداره پست، کًذاشتم رو ترازو جعبه رو، کارمنده اومده میکًه می خوای پست کنی؟!
کًفتم : پـــ نــه پــــــ اومدم وزنش کنم ببینم اکًر اضافه وزن داره شبها بهش شام ندم!

تو خیابون کفتر رو سر دوستم طرح زد! بعد دست میکشه سرش میگه ااااااااه کفتر بود؟
پـــ نــه پــــــ پری دریایی بود بوس فرستاد!

عروسی خواهرم ماموره اومده دم خونمون میگه عروسیه؟
پـــ نــه پــــــ ختنه سرون بابامه جشن گرفتیم!!!

به یارو میگم قالپاق ریو دارین؟ می پرسه ماشینت ریو هست؟!؟
گفتم پـــ نــه پــــــ لامبورگینیه قالپاق ریو میندازم یه وقت ریا نشه!!!

به دوستم میگم: وقتشه که دیگه برات آستین بالا بزنیم، میگه یعنی زن بگیرین؟
پـــ نــه پــــــ وضو بگیریم نماز جماعت بخونیم...

با رفیقم رفتیم پیک نیک ... بهش چاقو دادم در کنسروو باز کنه. میگه: با چاقو بازش کنم؟!
پـــ نــه پــــــ راست کلیک کن روش اوپن ویت بزن با مدیا پلیر بازش کن!!!

ماشینو تو روزنامه تبلیغ کردم. میگه میخوای بفروشیش؟
پـــ نــه پــــــ معدلش بیست شده ازش قدردانی کردم!

سوار ماشین بودیم یه موتور با سرعت دویست تا از کنارمون عبور کرده، رفیقم داشت با موبایلش ور میرفت ندیدش، میگه: موتور بود؟
گفتم: پـــ نــه پــــــ میگ میگ بود؟!

رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان. مسئول اونجا میگه: اومدی عیادت؟
میگم : پـــ نــه پــــــ اومدم 2 تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم!

لامپ اتاقم سوخته، بابام اومده میگه میخوای عوضش کنی؟؟؟
پـــ نــه پــــــ میخوام بهش پماد سوختگی بمالم خوب شه

رفتیم جلو دانشکده رو چمن نشستیم یکم درس بخونیم قبل امتحان. باغبون دانشگاه اومده میگه میخوام فواره ها رو باز کنم، پا میشید؟
پـــ نــه پــــــ میشینیم قبل جلسه یه دوش آب سرد بگیریم، حال بیایم!!

تو مترو همه رو سر هم سوار شدن خانوم اومده میگه اون وسط جا نیست؟!
پـــ نــه پــــــ جا هست ما مث مارمولک چسبیدیم به شیشه ی در!!

رفتیم تو اتوبان. ترافیک زیادی بود. دوستم میگه احسان، ترافیکه؟
پـــ نــه پــــــ واسه اینکه احساسه غریبی بهمون دست نده، ماشینا چسبیدن به ما!

پام رفته تو چاله وسط خیابون با مغز پهن شدم رو زمین اومدن دورمو گرفتن میگن خوردی زمین؟!
گفتم پـــ نــه پــــــ ! دارم سجده شکر به جا میارم.

میرم نونوایی میگم حاجی بش دانا بربری خاشخاشلری ور. میگه سن ترک سن؟
میگم پـــ نــه پــــــ لرم آپگرید شدم!


  

ادامه مطلب ...

اعتراض

آخه چرا برای چی ............................. 

 

اما بهتر به نفع ما مگه نه .................. 

 

تو جامعه پر شده به خدا ................... 

 

هر جا میری میبینی ....................... 

 

همه صندلی ها جاها رو گرفتن ................ 

 

با این کار خیلی خوب میشه .................  

 

اگه گفتید منظورم چیه ....................... 

 

 

حدس بزن بعد جواب رو ببین البته با دیدگاهی که نسبت به من دارید ................

 

جواب اشتباهی هم که حدس زدید رو  تو نظرتون بگید  حتما ....................... 

ادامه مطلب ...

رمضان

رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا / مستعد سفر شهر خدا کرد مرا

از گلستان کرم طرفه نسیمی بوزید / که سراپای پر از عطر و صفا کرد مرا

نازم آن دوست که با لطف سلیمانیه خویش / پله از سلسله دیو دعا کرد مرا

فیض روح القدسم کرد رها از ظلمات / همرهی تا به لب آب بقا کرد مرا

من نبودم بجز از جاهل گم کرده رهی / لایق مکتب فخرالنجبا کرد مرا

در شگفتم ز کرامات و خطاپوشی او / من خطا کردم و او مهر و وفا کرد مرا

دست از دامن این پیک مبارک نکشم / که به مهمانی آن دوست ندا کرد مرا

زین دعاهاست که با این همه بی برگی و ضعف / در گلستان ادب نغمه سرا کرد مرا

هر سر مویم گر شکند تا به ابد / کرم بود از این همه فیضی که عطا کرد مرا

                                                                                                            فتح ا... اسلامی نیا

پـَـَـ نــه پـَـَــــ

ساعت 5-4 صبح زنگ زده. گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم. میگه خواب بودی؟؟
- پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم اذان میگفتم صدام گرفته

در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟
- پـَـَـ نــه پـَـَـــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه

با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟
- پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم

تو قبرستون دنبال قبر یکی می گشتیم. یه آدم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟
- پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زودتر از موقع نمرده باشه

زنگِ خونه رو میزنم مامانم میپرسه میخای‌ بیایی تو ؟
- پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خوام ببینم اف ف سالمه یا نه

صبح رفتم کنکور بدم. مراقب میگه تو هم اومدی کنکور بدی؟
- پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم اینجا برم دستشویی

ماشین بنزین تموم کرد وسط جاده، واستادم دم جاده یکی 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بغل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟
- پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم

رفتیم سر خاک یکی از فامیلامون ساکت نشستیم یکی گفت : ساکتی!!!
- پـَـَـ نــه پـَـَــــ بلند شم برات سیا نرمه نرمه رو بخونم

رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟
- پـَـَـ نــه پـَـَــــ ما پشه ایم اومدیم مهمونی...!!!

برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری طرف می گه از کسی شکایت دارین ؟
- پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم فرار مایکل اسکافیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم

تو این گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟
- پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه!

بعد از چهار ساعت از کنکور تو هوا 40 درجه اومدم خونه خواهرم میگه خسته ای؟ اگه نیستی منو ببر یه جایی میخوام خرید کنم.
- پـَـَـ نــه پـَـَــــ نه خسته نیستم تو جلسه کنکور لحاف تشک انداخته بودم داشتم قلیون میکشیدم

داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت. همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟
- پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم

به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!
- پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!

داستان های دوران دبستان

گاو ما ما می کرد
گوسفند بع بع می کرد
سگ واق واق می کرد
و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی

شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.

موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد . کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد. پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد. پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.

برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود . ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت . ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد . ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد . کبری و مسافران قطار مردند.

اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود . الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد
او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت . اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.

تصاویری بی محتوا صرفا جهت خنداندن دانشجویان افسرده!فک کن!؟!

سری جدید عکس خنده دار و سوتی ایرانی – 3

سری جدید عکس خنده دار و سوتی ایرانی – 3

ادامه هم داره!برید ببینید!                                             

ادامه مطلب ...

بارسلونا یا منچستر(از دید یک منتقد نه مخالف)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

منچستر قهرمان می شه، خدا می دونه که حقشه، به لطف یزدان و بچه ها، منچستر قهرمان می شه، منچستر قهرمان می شه.

دلایل قهرمانی منچستر یونایتد مقابل بارسلونا:

1- مایکل اوون صرف وجودش روی نیمکت ذخیره ها یه امید برا منچستره.

2- فرگوسن کااارش اینه...! فرت و فرت قهرمان می کنه.

3- اگه رونی و اوون نوک حمله منچستر بودن پپ و مسی می فهمیدن خط حمله یعنی چی!

4- اگه اوون تو زمین بود (که نیست) و منچستر قهرمان نشد، من حاضرم چندین و چند بار ازدواج کنم؛ البته خرجش به پای تیم برنده.

5- دوباره مهم اینه که منچستر یه لیورپولی داره به نام مایکل اوون!

ماشاء الله مایکل!

6- بازی تو انگلیس برگزار می شه (لندن، ویمبلی)

7- منچستر تو یک چهارم نهایی چلسی رو حذف کرده! (خب بارسلونا هم تو نیمه نهایی رئال مادرید و حذف کرده! چه ربطی داشت؟). نه خب ! چلسی بازیکناش مردن!(یه چیزی تو مایه های احمدی نژاد مرده!). مثل رئال مادرید بازیکن دزد نیست! (یه چیزی تو مایه های هاشمی دزده!). چلسی مثل رئال بازیکناش سوسول نیستن مثل کریس رونالدو! (یه چیزی تو مایه های موسوی کم آورده بچه سوسول آورده)!

8- اصلاً شاید توطئه ی انگلیساس که منچسترو قهرمان کنن!

9- منچستر شیاطین سرخه ممکنه جنّی منّی چیزی هم احضار کنن . تازه منچستر بود که تونست تیم حاج علی آقای کریمی رو حذف کنه!!! پس قهرمانه! اینا کارای خداست.

10- مورد خاصی دیگه ای نبود. گفتم دهمیرم بگم رند شه!


اگه بارسلونا منچستر سوراخ سوراخ کرد من تمامی این گل ها رو تقدیم می کنم به رئیس جمهور مردمی که همه ی مسئولینو آب کش کرده! دادار دودور منچستر! دور دو دو دور منچستر!

اگه قراره کسی رکورد سه بار قهرمانی های مربی لیورپولو (باب پیسلی) تو لیگ قهرمانان اروپا بشکنه، همون بهتره که فرگوسن بشکنه!

فرگوسن! اگه اوونو بازی ندی ما می دونیم و تو! حداقل باید یه ربع آخر بازی کنه! ما با هیچ کس عقد اخوت نبستیم! اگه اوونو بازی ندی، همون طور که از رو احمدی نژاد رد شدیم از رو تو هم رد می شیم! ?Got it

یادش به خیر چه روزایی بود روزای اوون و لیورپول و جرارد! اِ ِ ِی... روزگار...

اصلاً اگه منچستر قهرمان نشه، یحتمل پپ (گواردیولا) با اون بالایی لابی کرده! تازه! هیچی هم از ارزشاش کم نمی شه؛ مثل وقتایی که ایران هی تند و تند می باخت و نمی تونست بره جام جهانی و هی باز نمی تونست بره جام جهانی و بازم چیزی از ارزشاش کم نمی شد. البته نه به اون مفتضحی!

 

 


                            البته من فقط یه منتقدم نه یه مخالف

نامه عاشقانه عضنفر

سلام بر تو

میدونم که صدامو شناختی پس خودمو معرفی نمیکنم شایدم نشناختی، منم غضنفر…

آااه ای عشق من، چند روز که دلم برات گرفته و قلبم مثل یه ساعت دیواری هر دقیقه شصت لیتر آب را تقسیم بر مجذور مربع می کنه، حالا بگو بقال محل ما چند سالشه؟

امروز یاد آن روزی افتادم که تو من را دیدی و یک دل نه صد دل من را عاشق خودت کردی. یادت می آید؟ ای بابا عجب گیجی هستی، یادت نمی آید؟ ... خیلی خنجی، خودم میگم. اون روز که من زیر درخت گیلاس سر کوچه، لبو کوفت می کردم با بربری. ناگهان پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من مثل اسب به تو خندیدم، خیلی از دست من ناراحت شدی. ولی با عشق و علاقه به طرف من آمدی. خیلی محکم لگدی به شکم من زدی و رفتی. آن لگد را که زدی برق از چشمانم پرید و حسابی عاشقت شدم!

از آن به بعد هر روز من زیر درخت گیلاس می ایستادم تا تورا ببینم، ولی هیچوقت ندیدم. اول فکر کردم که شاید خانه تان را عوض کردید ولی بعدا فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده بودم، دو کوچه با کوچهٔ شما فاصله داشت!

یک قاب عکس خالی روی میزم گذاشتم و داخل آن نوشتم "عشقم". هروقت آن را میبینم به تو فکر می کنم و تصویر تو را به ذهن می آورم.

اینم بگم که من بدجوری غیرتیم ها! مثلا همین دیروز داداشم داشت به قاب نگاه میکرد، دو تا زدم تو سرشو بهش گفتم مگه تو خودت ناموس نداری به دختر مردم نگاه میکنی؟

داداشم گفت "این که خالیه!" بهش گفتم "تو غلط میکنی به فکر من نگاه میکنی …"

راستی این شماره ای که به من دادی خیلی به دردم خورد. هر روز زنگ میزنم و یک ساعت باهات درد دل می کنم و تو هم هی میگی: "مشترک مورد نظر در شبکه موجود نمی باشد" من که میدونم منظورت از این حرفا چیه!! منظورت اینه که تو هم به من عشق میورزی، مگه نه!؟

یه چیزی بهت میگم ولی ناراحت نشی، گوساله! این چه وضع ابراز عشقه؟

ناراحت شدی؟ خاک بر سر بی جنبت!! آدم انقد بی جنبه؟

ولی میدونم یکی از این روزا سرتو میندازی پایین و عین بچهٔ آدم میای تو خونهٔ من، راستی خواستی بیای دو کیلو برنج هم سر راهت بگیر!

یه روزی میام خواستگاریت، می خوام خیلی گرم و صمیمی باباتو ببوسم و چندتا شوخی دستی هم باهاش می کنم که حسابی اول زندگی باهم رفیق بشیم... راستی کلهٔ بابات مثل نور افکن میمونه. بعد عروسی بهش بگو خیلی طرف خونهٔ ما پیداش نشه. من آدم کچل میبینم مزاجم بهم میریزه…

چند وقت پیش یه دسته گل برات از باغچه کندم که سر کوچتون دادمش به یه دختر دیگه، فکر بد نکنیا ؟! دختر داشت نگاهم میکرد منم تو رودربایستی گیر کردم گل رو دادم بهش، اونم لبخند ملیحی از ته روده اش به من زد. درسته دختره از تو خیلی خوشگل تر بود ولی چیکار کنم که بیخ ریش خودمی...

راستی من عاشق قورمه سبزی هم هستم (البته بعداز تو) اگه برام خواستی درست کنی حواست باشه، بی نمک بشه، بسوزه، بد طعم بشه همچین با مشت میزنم پای چشت که نفهمی از کجا خوردی؛ هااااااا

خلاصه اینکه بی قراری نکن، یه خط شعر هم برات گفتم. خوشت اومد اومد، نیومد به درک: بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم فکر نکن یاد تو بودم، داشتم اونجا ول می گشتم ...!

متـــرو....بـــدون شــرح.... ( عکسهـــای جــالـــب )



 
 
....................................................................................
ادامه مطلب ...

مخصوص بچه های عمرانی...(شوخی با تصاویر)

Village of namhil in khalkhal,IRAN    

 

Namhil is an old village located in the vicinity of the city of Khalkhal in Ardebil province of Iran.Due to interesting geography,natural setting and the pleasant climate,Namhil is a  

 favorite tourists destination in the region  

خونه ی مادربزرگه.... 

  

چه شکار لحظه ی قشنگی..... 

ادامه مطلب ...